
نوشته شده توسط : جعفر
این روزها طراحی فروشگاه اینترنتی در زمینه های مختلف بسیار رواج پیدا کرده است و قطعا یکی از اصلی ترین دلایل طراحی فروشگاه اینترنتی افزایش فروش است. اما چگونه میتوان بازدید سایت را افزایش داد و مخاطبان را به مشتری تبدیل کرد ؟ نکته قابل توجه این است که مخاطبان برای اولین بار فقط به قصد مقایسه کالاها و برندها به جستجو می پردازند و ممکن است وارد سایت شما بشوند،در این مرحله طراحی سایت کاربرپسند و داشتن خدمات ویژه باعث جذب مخاطب میشود و در مراحل بعدی وی را به مشتری سایت شما تبدیل میکند. مطالعات نشان داده است که مخاطبان 9 ثانیه برای مطالعه ویژگی های برند و کالای شما زمان صرف خواهند کرد و 8 ثانیه از این 9 ثانیه صرف مشاهده ویژگی های بصری سایت شما می شود. از طرفی مطالعات نشان میدهد که 75 درصد از مخاطبان براساس طراحی سایت شما، برند شما را قضاوت خواهند کرد. در نتیجه شما با داشتن فروشگاه اینترنتی با طراحی مناسب به سادگی میتوانید مشتریان وفادار جذب کنید . در ادامه 10 گلچین طراحی سایت برای جذب مشتری را برایتان گردآوری کرده ایم، با ما همراه باشید. 1- رنگ 3- سادگی استفاده نکته: شما در طراح کسب و کار باید مزیت رقابتی خود را بنویسید. اینکار به سرمایه گذاران شما کمک می کند که به کسب و کار شما راحت تر اعتماد کنند. 6- خدمات رایگان
:: بازدید از این مطلب : 306 نوشته شده توسط : جعفر
بنر تبلیغاتی یکی از راههای تبلیغات در سایت های پرترافیک برای بیشتر دیده شدن وبسایت شماست. برای مثال ممکن است شما در سایت های خبرگزاری یا وبسایت های معروف حوزه کسب و کار خود اقدام به تبلیغات بنری کنید و در نتیجه رعایت یکسری نکات برای بیشتر دیده شدن در این روش تبلیغاتی می تواند برای شما مفید باشد. در این مقاله نکاتی ساده درباره طراحی بنر های تبلیغاتی برای شما بیان می کنم. |
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
استفاده از شبکه های اجتماعی بین تمام افراد جامعه فراگیر شده است پس فکر خوبی است اگر شما هم از این مسئله به نفع کسب و کار و فروشگاه اینترنتی خود استفاده کنید و با قابلیت به اشتراک گذاشتن خدمات و یا محصولاتتان این امکان را به مشتریان خود بدهید که به سادگی به کمک شبکه های اجتماعی برای شما مشتری جذب کنند،برای درک بهتر این موضوع در ادامه با ما همراه باشید.
1. افزایش ترافیک
به محض به اشتراک گذاری مطالب شما در شبکه های اجتماعی توسط هر مشتری، دوستان و خانواده ی آنها قادر به دیدن مطالب سایت فروشگاهی شما هستند. آنها می خواهند ببینند این محصول جالب در چه فروشگاه اینترنتی ای عرضه می شود و به همین دلیل علاقمند به کسب اطلاعات بیشتر می شوند. مصرف کنندگان مدرن همیشه دوست دارند جزو اولین کسانی باشند که محصول جدیدی را امتحان می کنند. مشتری های خود را تشویق کنید تا به صورت فعال مطالب فروشگاه اینترنتی شما را به اشتراک بگذارند و با انجام اینکار می توانید انتظار بازدیدهای جدید از دنبال کننده های جدید را داشته باشید.
2. توصیه ی دوستان به عنوان اهرم اصلی
استفاده از ابزارهای شبکه های اجتماعی در طراحی سایت فروشگاه اینترنتی تان به مشتری های شما این امکان را می دهد که محصولات شما را با دوستان و خانواده ی خود به اشتراک بگذارند. وقتی دنبال کننده های شما (Followers) توصیه ی دوستان خود در مورد یک محصول را می بینند اعتماد بیشتری برای خرید پیدا می کنند. خریدارانی که محصولات شما را به اشتراک می گذارند در حقیقت به فروشگاه شما اعتبار می بخشند که همین مورد در میزان موفقیت بیشتر فروشگاه اینترنتی شما نقش مهمی دارد. بیشتر مصرف کنندگان، در هنگام خرید، توصیه ی دوستان و خانواده ی خود را در اولویت قرار می دهند. پس بهتر است از این فرصت طلایی استفاده کنید و روند به اشتراک گذاری مطالب در سایت خود را ساده تر کنید.

3. برندسازی
شبکه های اجتماعی به شما کمک می کنند تا نام برند خود را بر سر زبان ها بیندازید. استفاده از شبکه های اجتماعی باعث می شود که برند شما توسط افراد بیشتری دیده شود. نکته ی اساسی این است که هر دنبال کننده دوستانی با سلیقه ی تقریبا مشابه هم دارد و همین باعث می شود که آنها علاقه ی بیشتری برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد محصولات و فروشگاه اینترنتی شما داشته باشند.
استفاده از ابزارهایی برای به اشتراک گذاری مطالب در شبکه های اجتماعی باعث افزایش بازدیدهای شما و تبلیغات به شیوه ی دهان به دهان و در نهایت فروش اینترنتی بیشتر برای فروشگاه مجازی تان می شود. فروشگاه اینترنتی به شما امکان استفاده از ابزارهای قدرتمندی را برای به اشتراک گذاری مطالب می دهد. با استفاده از ابزاری به نام اضافه کردن خریداران به مشتری های خود این امکان را بدهید که مطالب سایت و محصولا فروشگاه اینترنتی تان را به راحتی با دوستان خود به اشتراک بگذارند. بیایید با هم چند مورد از ویژگی های این ابزار را مرور کنیم.
به اشتراک گذاری مستقیم محصولات به جای مطالب
برخلاف سایر ابزارهای موجود، شما قادر خواهید بود محصولات فروشگاه اینترنتی را به راحتی با دوستان خود به اشتراک بگذارید به طوریکه توضیحات محصول، قیمت و سایر ویژگی های آن به راحتی قابل رویت باشد.
تشویق مشتریان برای به اشتراک گذاری محصولات
با استفاده از این ابزار قادر خواهید بود برای مشتری های خود برنامه ای را در نظر بگیرید که با اشتراک گذاری محصولات تان، بتوانند از کوپن تخفیف فروشگاه اینترنتی شما استفاده کنند و به این ترتیب افراد بیشتری را تشویق کنید تا محصولات فروشگاه مجازی شما را به اشتراک بگذارند.
تجربه کاربری به نحوه برخورد مصرف کنندگان یا مخاطبان نهایی با یک محصول خاص اشاره دارد. طراحان UX فرآیندهای اجرایی و نوع عملکرد نهایی یک محصول را به شکلی همه جانبه در نظر می گیرند تا علاوه بر جذابیت های بصری طراحی UI آن محصول از نظر عملکرد نیز کاملا کاربردی باشد. این موضوع در طراحی صنعتی نیز به شدت مورد توجه قرار می گیرد. یادتان باشد، محصولی که بسیار زیبا باشد اما عملکرد مناسبی در رفع نیاز مشتریان و مخاطبان نهایی بازار شما نداشته باشد عملا شکست را به شما تحمیل خواهد کرد.
طراحی صرفا آن ایده اولیه ای نیست که در ذهن شما جاری می شود و حس شما را بر می انگیزد. طراحی UX عملکرد ها را ارتقا می دهد. بنابراین برای رسیدن به بهترین نوع عملکرد هر ایده و هر چیز باید رفتارهای کاربران نهایی را در نظر بگیرید.

در دوران اوج صنعتی شدن قرن بیستم شرکت های تولیدی محصولات خود را به صورت آزمون و خطا ارتقا می دادند. به عبارتی محصول اولیه با روانه شدن به بازار در مرحله دوم با یک باز طراحی و رفع نواقص دوباره به بازار عرضه می شد تا در نهایت بتواند فروش و سهم بازار را از آن خود کند. اما این روش بسیار هزینه بر است. شما بارها و بارها محصولی را تولید کرده اید که در نهایت هیچ فروشی در بازار ندارد و هزینه های زیادی به شرکت تولیدی شما تحمیل می کند.
امروزه شرکت های زیادی برای جلوگیری از مشکلات احتمالی و اولیه محصولات خود به طراحی کاربردی یا همان طراحی UX قبل از تولید رو آورده اند. این موضوع باعث می شود که تغییرات در محصول نهایی در نرم افزارهای طراحی بارها و بارها اعمال شود و بسیاری از نواقص احتمالی توسط متخصصین این حوزه پیش از ورود به بازار گرفته شود.
طراحی UX در دونیای دیجیتال و بررسی فرآیند ها طراحی اپلیکیشن و طراحی سایت به کسب و کارها کمک می کند که یک فرآیند کاملا منطقی برای سایت و اپلیکیشن خود طراحی کنند. فرآیندی ساده، روان و بسیار کاربردی. این موضوع ممکن است در شروع کار به شما هزینه هایی را تحمیل کند اما احتمال شکست پروژه شما از این طریق به شدت کاهش خواهد یافت. به عبارتی دقیق تر در دراز مدت چنین روشی باعث خواهد شد که نرخ تبدیل بازدید کننده های وبسایت شما به مشتری افزایش داشته باشد.
تعداد وبسایت های شرکتی، فروشگاهی و .. به حدی زیاد شده است که در هر زمینه و حوزه ای می توانید صد یا حتی هزاران وبسایت را بیابید که کاربرد آنها کاملا مشابه است. با این حال از میان تعداد این وبسایت ها یک وبسایت نظر کاربران را جلب می کند، کاربا آن بسیار جذاب و راحت است و شما می توانید بدون کمترین تلاشی آنچه را که در جست و جوی ان هستید را بیابید. این موضوع به حدی برای شما مفید و جذاب بوده که به دوستان و آشنایان خود نیز معرفی می کنید.
متاسفانه بسیاری از وبسایت های فارسی صرفا به ظاهری زیبا در گرافیک و رنگ سایت خود توجه می کنند و از نحوه کاربردی بودن فرآیند های اجرایی در درون وبسایت خود قافل می مانند.
به هر شکل زمان برای مخاطبان ما بسیار مهم است و سرعت انتقال اطلاعات باید به حدی باشد که در کمترین زمان ممکن مشتریان شما بتوانند به هدف نهایی خود برسند. بنابراین اکنون بیش از هر زمان دیگری چگونگی کاهش سطح تلاش کاربران برای به حداکثر رساندن تعداد تبدیل های محصول شما، چه در وب سایت و یا اپلیکیشن اهمیت زیادی دارد.
سئو سایت یکی از مهمترین موضوعات برای هر وبسایت به حساب می آید. اگر شما بهترین وبسایت را هم طراحی کرده باشید اما سایت شما در دنیای مجازی دیده نشود عملا هیچ کاری انجام نداده اید. یک فروشگاه فوق حرفه ای طراحی کرده اید در یک کوچه بن بست.
با این اوصاف یک طراحی سایت قوی از نظر UX میتواند نرخ تعامل مخاطبان با وبسایت شما را افزایش دهد و در نهاین بانس ریت وبسایت شما پایین می ماند. تجربه کاربر عامل مهمی در الگوریتم جستجوی Google است و اینجاست که به اهمیت UX پی می بریم. یک تجربه کاربری ضعیف در وب سایت ها می تواند در نهایت منجر به رتبه بندی سئوی ضعیف، یا در مورد تبلیغات رسانه ای(PPC) منجر به یک کمپین تبلیغاتی نا مناسب شود.
خلاقیت موتور محرک زندگی بشر است. ما همه چیز را ابتدا در ذهنمان ترسیم می کنیم، بر روی کاغذ آن را آنالیز می کنیم و با اجرای دقیق طرح های ذهنی خود در دنیای واقعی زندگی واقعی خود و دیگران را دست خوش تغییر قرار می دهیم.
نمونه بارز این طراحی گسترش شبکه های اجتماعی در ده سال گذشته است. یک طراحی UX حرفه ای و ارائه درست آن به جامعه جهانی توسط فیسبوک در ۱۲ سال پیش کل چهره ارتباطات جمعی دنیای مدرن را تغییر داد. نکته در این است که اگر اپلیکیشن یا وب سایت شما بتواند به کاربران در انجام وظایف یا حل مشکلات در اسرع وقت کمک کند، باعث ایجاد یک تاثیر ماندگار می شود؛ تاثیری که با خوشحالی با دوستان و خانواده خود درباره آن صحبت خواهند کرد.

ارزش برند با میزان اعتماد مشتری از یک برند اندازه گیری می شود. ارزش برند، ارزشی است که مشتریان و مشتریان بالقوه از یک برند درک می کنند. ارزش برند یک شرکت می تواند با مقایسه درآمد مورد انتظار آینده از یک محصول با نام تجاری با درآمد مورد انتظار آینده یک محصول بدون نام تجاری معادل با آن محاسبه شود. این تفاوت، که معمولاً همان سود حاصله است، به معنی میزان اعتماد مشتریان به این برند، و تمایل آنها برای پرداخت بیش از قیمت نسبت به برندهای رقیب با ادراک ارزش پایین تر است.
منتها این محاسبه بر اساس تقریب است. این ارزش می تواند شامل ویژگی های ملموس، کارکردی (مثلا قدرت پاک کنندگی دوبرابر یا میزان چاق کنندگی نصف)و ویژگی های غیر ملموس و احساسی (مانند برند از نظرافراد خوش سلیقه یا با سَبک) باشد. در ادامه تعدادی از روش های ارزیابی ارزش برند را ارائه می نماییم.
1- روش داموداران :
در این روش جهت ارزش گذاری دارایی های معنوی، این بخش از دارایی ها را در سه دسته طبقه بندی می کنیم
اولین گروه، آن دسته از دارایی های معنوی هستند که مربوط به یک محصول یا خدمت خاص می باشند و جریان های نقدی ایجاد می کنند. جهت ارزش گذاری این دسته می توان از مدل های تنزیل جریان های نقدی بصورت معمول استفاده نمود، که برآورد جریان های نقدی با توجه به همان محصول یا خدمت و با در نظر گرفتن چرخه عمر محدود آن صورت می پذیرد.
دسته دوم از دارایی های معنوی، پیچیده تر بوده چرا که این دارایی ها به جای ایجاد جریان نقدی برای یک محصول یا خدمت خاص، به تولید جریان نقدی برای کل شرکت پرداخته و عایدات آن ها، کل شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد. این دسته، نام تجاری شرکت است که تمام جنبه های شرکت از میزان فروش تک تک محصولات تا نرخ هزینه سرمایه شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد.
دسته سوم، شامل آن دسته از دارایی های معنوی می شود که در حال حاضر هیچ گونه جریان نقدی ایجاد نمی کنند اما دارای این پتانسیل هستند که جریان های نقدی را در آینده، تحت شرایطی خاص به وجود آورند. این دسته نه تنها شامل ذخایر منابع طبیعی است بلکه همچنین شرایط قابل تغییر شرکت برای ورود به بازارها و کسب و کارهای جدید و رها نمودن تجارت فعلی را نیز شامل می شود. بهترین روش برای ارزش گذاری این دسته از دارایی های معنوی استفاده از مدل قیمت گذاری حق امتیاز معامله است.
2- روش اینتربرند (یا فایننشال ورد)
یکی از مشهورترین طبقه بندی نام های تجاری توسط فایننشال ورد ایجاد شده است. جهت ارزش گذاری و رتبه بندی نام های تجاری، فایننشال ورد از یک نسخه ساده شده روش اینتربرند استفاده کرد که عبارت است از اختلاف میان سودهای یک نام تجاری و سودهایی که اساساً باید آن محصول بدون هیچ نام تجاری مشهوری به دست آورد. به این اختلاف، سودهای خالص خاص نام تجاری گفته می شود. همچنین فایننشال ورد یک ضریب محاسبه شده را با توجه به توانایی نام تجاری به کار گرفت. حاصل ضرب این دو، ارزش نام تجاری است. اینتر برند ارزش نام تجاری را از طریق ضرب تفاوت سودهای نام تجاری در یک ضریب ارزیابی کرد. این ضریب به وسیله تشخیص عامل هایی که طبق نظر اینتربرند توانایی نام تجاری را مشخص می کند، به دست می آید.
این فرایند با محاسبه EBAT سه سال گذشته شرکت شروع می شود. نکته مهم در این مرحله کسر ای.بی.آی.تی های متناظر با فعالیتهایی است که نام تجاری در آنها نقشی ندارد. در مرحله بعد، پس از شناسایی شرکت های بدون نام تجاری خاص،بتواندEBAT آن ها نیز محاسبه گردیده و اختلاف بتواندEBAT دو شرکت به دست می آید. جهت تعدیل شدن بتواندEBAT های سال های گذشته، اثر عوامل خارجی همچون نرخ تورم بر آن لحاظ می شود. برای آنکه ارزیابی ما بتواندEBAT نام تجاری برای سال های آینده را بهتر پیش بینی نماید، باید از میانگین وزنی بتواندEBAT سال های گذشته استفاده نماییم. از آنجا که ممکن است این میانگین وزنی، از میزان پیش بینی سال آینده اختلاف بتواندEBAT دو نوع شرکت کمتر گردد، عنوانی با نام ذخیره کسری بتواندEBAT آتی در نظر گرفته می شود. در نهایت پس از کسر هزینه سرمایه و مالیات از میانگین وزنی، اختلاف سودها (بین شرکت با نام تجاری و بدون نام تجاری) به دست خواهد آمد
از طرف دیگر، اینتربرند ضریبی را با نام "توانایی نام تجاری" جهت برآورد ارزش نام تجاری، محاسبه می کند. این ضریب ترکیبی از هفت عامل زیر است:
رهبری: یک نام تجاری بانفوذ، بسیار با ثبات است و ارزش های بسیاری نسبت به نام های تجاری دیگر که سهم بازار کمتری دارند، را داراست.
ثبات و پایداری: نام تجاری که در طول زمان از درجه وفاداری بالای خریداران برخوردار هستند، بیشترین نمره را در این فاکتور به دست می آورند.
بازار: یک نام تجاری با ثبات، در بازاری که در حال رشد است، با ورود رقبای بسیار، بیشترین امتیاز را داراست.
بین المللی: نام های تجاری فعال در بازارهای جهانی ارزش بیشتری را نسبت به نام های تجاری ملی و منطقه ای دارند. البته، تمام نام های تجاری توانایی مواجهه با موانع و حصارهای ملی و فرهنگی را ندارند.
روند: توجه نام های تجاری به این که به روز و مناسب برای مصرف کننده باشند ارزش آنها را افزایش می دهد.
پشتیبانی و حمایت: نام های تجاری که از پشتیبانی (و به نوعی خدمات پس از فروش) برخوردارند می بایست از آنهایی که فاقد چنین فاکتوری هستند،ارزش بیشتری داشته باشند. البته کمیت و کیفیت این خدمات و پشتیبانی ها نیز باید مد نظر باشد.
حفاظت: قدرت و وسعت قوانین حمایتی از نام تجاری (قانون انحصار) یک عامل مهم و حساس در ارزش- گذاری است.
3- روش هولیهان :
طبق روش مشاوران ارزش گذاری هولیهان ، ارزش نام تجاری، ارزش فعلی جریان نقدی آزاد شرکت منهای ضرب هر یک از دارایی ها در بازده مورد انتظار آنها می باشد. جریان نقدی آزاد ناشی از نام تجاری تا حدی شبیه ارزش افزوده اقتصادی است.
شرکت اپل با همه شهرت و بزرگی خود هنوز هم نکته ها و داستان هایی دارد که بیشتر ما از آن بی خبر هستیم. واقعیت این است که این شرکت و داستان های آن با مرگ استیو جابز فقید بیش از همیشه مورد توجه قرار گرفت و اکنون چند سال بعد از مرگ وی، مسائل و نکته های جالبی در مورد شرکت اپل و شخص جابز مطرح میشود. به گزارش «تابناک» شرکت اپل در 1 آوریل سال 1976 پایه گذاری شد.
از زمان عرضه محصول Apple I در همان سال، تا کنون این شرکت پستی و بلندی های زیادی را طی کرده است و حتی امروز نیز این اوج و فرودها ادامه داشته است. از همین روی است که دانستن نکات و مسائلی که این شرکت طی این سالیان با آنها روبرو بوده است میتواند مانند همیشه جذاب و خواندنی باشد و این موضوعی است روزنامه «تلگراف» به آن پرداخته است.
1- استیو جابز نام Apple را به دو دلیل انتخاب کرد. اول آنکه وی اساسا یک خام خوار بوده است که میوه ها بخش اعظمی از وعده های غذایی وی را تشکیل میدادند و دیگر آنکه این نام تا حد زیادی از جدیتی که آن روزها دنیای رایانه داشت، متمایز بوده است. اما دلیل اصلی استیو جابز برای این انتخاب این بوده است که نام شرکت وی در کتابچه شماره های تلفن، جلوتر از نام Atari قرار بگیرد.

2- استیو جابز و استیو وزنیاک تنها بنیانگذاران اپل نبوده اند. در این میان شخص دیگری به نان «ران واین» نیز حضور داشته است که تنها 12 روز بعد از قرارداد تشکیل اپل، 10 درصد از سهام خود را به بهای 800 دلار فروخت! وی که اکنون 81 ساله است اذعان دارد که از فروش سهامی که امروز بیش از 60 میلیارد دلار ارزش داشت به بهای تنها 800 دلار پشیمان نیست.
3- سال گذشته شرکت اپل تعداد 201 میلیون و 529 هزار دستگاه آیفون به فروش رساند. این رقم برابر با 6.4 دستگاه آیفون در هر ثانیه است.
4- اولین محصول اپل یعنی Apple I به بهای 666.66 دلار فروخته میشد. دلیل این بهای عجیب و غریب این بود که اولا برابر با یک سوم مابه التفاوت هزینه و سود اپل از این دستگاه بود و دوم آنکه استیو وزنیاک علاقه زیادی به تکرار اعداد داشت. ظاهرا وی چندان به عدد شیطان اعتقاد نداشته است!
5- آیفون در اصل و در ابتدا با نام رمز یا اسم کد Project Purple طراحی و تولید شده است و طی زمان نهایی شدن محصول اسم های فراوانی برای آن انتخاب شده بود. اسم هایی از جمله: Telepod، Mobi، Tripod و حتی iPad.
6- سال گذشته درآمد کل شرکت اپل برابر با 235 میلیارد دلار بوده است. اگر این رقم را معادل با تولید ناخالص داخلی کشورها مقایسه کنیم از این نظر اپل در مکان 45 دنیا و جلوتر از کشورهایی نظیر قطر، پرتغال و نیوزلند قرار خواهد گرفت!
ابزاری که به شما شهرت و اعتبارمی دهد و کمک می کند تا در میان رقبا شناخته شده باشید برندتان است و بین این که کسب و کار شما در چه زمینه ای است و چه چیزی به مشتریان ارائه می دهید، ارتباط برقرار می کند. عادات مشتریان روز به روز در حال تغییر است و گاهاً در بعضی از مواقع، کسب و کار شما فاکتور جذابیت را از دست می دهد و برندهای دیگر جذاب به نظر می رسند، در این مواقع کسب و کار شما به برندینگ مجدد (rebranding) احتیاج دارد. ریبرندینگ فرایندی است که اکثر شرکت های بزرگ جهان آن را انجام می دهند.
با انتخاب برند جدید، شما قادر خواهید بود تا رابطه خود را با مشتریان هدف بهبود دهید، آگاهی از برند را گسترش دهید و روابط عاطفی ایجاد کنید. اطمینان حاصل کنید که برند بازتابی از آرمان هایتان است که به شما مزیت رقابتی می دهد و باعث رشدتان می شود. علاوه برآن، توسعه بلند مدت بازار و نوآوری را که هر دو ضامن سودآوری هستند، ترویج و گسترش می دهد. با این حال، برندسازی مجدد با وجود کسب و کارهایی که آن را تجربه کرده اند آسان به نظر می رسد، اما یک فرآیند پیچیده است. علاوه بر استخدام بهترین کارشناسان برای این کار، شما باید از 5 قانون طلایی زیر آگاه باشید تا از درست بودن این مسیر اطمینان حاصل کنید.
1. بر روی تصویر بزرگتر تمرکز کنید، امّا خاص باشید.
شما ممکن است نسبت به المان های کوچک لوگو خود حساس باشید به دلیل اینکه شرکت های مشهوری مانند آمازون، نایک و اپل لوگوهای جذابی دارند که به طور موثری برند آن ها را ارائه می دهند. با این حال، به همان اندازه که مخاطبان از داستان بیشتر لذت می برند، تلاش زیادی برای تجزیه و تحلیل لوگو شما نخواهند کرد. به جای توجه زیادی به لوگوی خود، اطمینان حاصل کنید که برند شما در میان دیگر رقبای موجود در بازار به راحتی قابل تشخیص است. برای دستیابی به موفقیت، بر روی مواردی که کسب و کار شما را خاص می کنند، محدود شوید و مشتریان و بازارهایی که می خواهید بر روی آنها تمرکز داشته باشید را مشخص کنید. برندی که به معنای همه چیز است، در واقع هیچ نیست. همچنین در برخی از صنایع لوگو چندان مهم نیست به عنوان مثال، اگر خدمات سلامت ارائه می دهید مشتریان توجه زیادی به لوگوی شما نخواهند کرد. در حالی که، اگر یک شرکت طراحی گرافیک دارید لوگوی شما باید جذاب باشد.

2. مخاطبان خود را در هر مرحله از راه مشخص کنید.
در حالی که شما در حال برندسازی مجدد هستید، این فرصت خوبی است که بدانید مخاطبانتان چه کسانی هستند. به عنوان مثال یک برند لباس که با فرهنگ لباس های اسپرت مرتبط بود، تلاش کرد تا نام خود را به عنوان یک لباس لوکس نشان دهد. برندسازی مجدد نتیجه تمایل این برند برای بدست آوردن مشتریان جدید بود. با این حال، تغییر برند می تواند از طریق احساس نیاز برای تحریک دوباره طرفداران قبلی تقویت شود. بنابراین، اطمینان حاصل کنید که سر و صدا و همهمه زیادی برای احساس و نگاه جدید خود ایجاد کرده اید. اجازه ندهید که برند جدید با مشتریان کلیدی بیگانه باشد در حالی که آنها عامل سودآوری شما هستند. شما می توانید از طریق نظرسنجی و تحقیق نشان دهید که چه مقدار برای آنها در فرآیند ریبرندینگ ارزش قائل هستید.
3. همه چیز را به روز کنید
اطمینان حاصل کنید که همه چیز را تغییر داده اید و برند خود را از همه نظر به روز کرده اید. اگر مشتریان برند جدید شما را در برخی از مکان ها و برند قدیمی را در جاهای دیگر ببینند، تصور می کنند که شما بی برنامه هستید و آن ها فکر خواهند کرد که همه چیز اشتباه است. با افزایش رقابت مورد توجه قرارگرفتن سیاری از برندها سخت تر و سخت تر می شود و ایجاد تمایز حیاتی می شود.
4. کارمندان را از تصمیمات خود آگاه سازید.
افرادی که حقیقتاً برند شما را تشکیل می دهند باید بدانند که چه خبر است. رویکرد و چشم انداز جدید خود را با آنها به اشتراک بگذارید و با آموزش معنای ریبرندینگ به کارمندانتان، موقعیت خود را تثبیت کنید. آن ها باید درک کنند که چرا برند نیاز به تغییر دارد، در نتیجه آنها می توانند بر چیزی که نیاز به تغییر دارد، تمرکز کنند.
5. فراموش نکنید که استراتژی های جدید خود را اعلان کنید.
هم زمان با کار بسیار برای تغییر برند کسب و کار خود، به یاد داشته باشید که شروع دوباره خود را اعلان کنید. هر کاری برای رسیدن به این منظور انجام دهید. شما باید خصوصاً در این مورد که تغییر برند چه نتایج مثبتی بر تجربه مشتریان تان خواهد داشت، تأکید کنید. علاوه براین، شما باید از ترس های مشتریان خود آگاه باشید که در این صورت می توانید این ترس ها را با مواردی که آنها در مورد شرکت دوست دارند از بین ببرید. تنها پس از آن می توانید هم چشم انداز و هم مشتریان موجود را که در مورد مسیر جدید هیجان زده هستند، با هم حفظ کنید.
احتمالا عامیانه ترین و دم دست ترین تعریف ممکن برای واژه برند این است: نامی که مستقیما دلیل فروش کالاها یا استفاده از خدمات مورد استفاده قرار می گیرد. مشخص است که برند فقط یک نام نیست بلکه یک نشانه یا سمبل یا آرم گرافیکی نیز دارد که منحصر به فرد است.قطعا اگر اندکی تامل کنید متوجه می شوید که هدف از ایجاد یک برند، چیزی فراتر از فروش کالا یا ارائه خدمات هدف است.
برند علاوه بر اینکه باید سهم بازار را زیر تسلط خود نگه دارد، برای رشد کسب و کار هم راه هایی را مطرح می کند و کارکنان ماهر و مستعد را جذب و حفظ می کند و ارزش خود را نزد سهام داران مجموعه هم ارتقا می بخشد. اما مسئله اینجا ست که حالا برند صرفا یک نام یا نماد نیست بلکه عناصر دیگری چون تجربه ها، شنیده ها، روایات و خاطره های ذهن افراد، ویژگی های خاص افراد مصرف کننده از آن و حتی موقعیت مکانی مراکز فروش یا ارائه محصولات و قیمت آن ها هم در این مجموعه در هم تنیده شده و همه آنها با هم مفهوم برند را بوجود آورده اند.

در مجموع یکی از بهترین تعریف های برند توسط گاردنر و لوی در سال 1955 ارائه شده است .برند مفهومی پیچیده است که دامنه متنوعی از ایده ها و ویژگی ها را در بر می گیرد. برند نه تنها با استفاده از آهنگ خود (و نیز معنی و مفهوم لغوی خود) بلکه مهم تر از آن با استفاده از هر عاملی که در طول زمان با آن آمیخته اند و در جامعه به صورت هویتی شناخته شده و نمود یافته است، با مشتری سخن می گوید.البته تعاریف دیگری هم در مورد برند مورد استفاده قرار گرفته از جمله تعریف استفن کینگ که معتقد است محصول چیزی است که در کارخانه ها ساخته می شود وبرند چیزی است که مشتری آن را خریداری می کند.از تعاریف بالا مشخص شد که برند مفهومی پیچیده است که جزئیات متعددی دارد.
فلسفه برند سازی امروزه گسترش فراوانی یافته است؛ به طوری که برای آن کمپین برند سازی ایجاد شده است، که این کمپین برای ایجاد یک برند به نکات زیادی توجه می نماید، از جمله جنبه های تصویری و حتی جنبه های شنیداری یک برند. حتی قسمت هایی بر روی تلفظ یک برند در زبان های مختلف مطالعه می نمایند تا برندی را انتخاب نمایند که در تمام زبان ها تلفظی یکسان داشته باشد. کارخانه کوکا کولا که دارای یکی از برند های معتبر در دنیاست، قبل از انتخاب برند خود روی بسیاری از این مسائل توجه کرده و یک برند با اعتبار برای خود و نام شرکت خود ایجاد نموده است.در دنیای امروز بسیاری از شرکت ها که فکر می کنند می توانند در زمینه تجارت موفق باشند، به دنبال نام و برندی برای خود می باشند که بتواند در سراسر جهان نام آنها را بر سر زبان بیندازد.
این روزها صنعت کالاهای لوکس یکی از سودآورترین بازارها را به خود اختصاص داده است؛ به طوریکه تحلیلگران بازار، رشد سالانه 12 درصد را برای این صنعت تخمین زده اند.این نرخ رشد خارق العاده توجه بسیاری از صنعت گران را به خود جلب کرده است امّا در عین حال این بازار پرسود و جذاب از پیچیدگی های بسیاری برخوردار است که نیازمند استراتژی قوی وآشنایی با تکنیک های برندینگ لوکس می باشد.در این میان بسیاری از استراتژیست ها به بیان فاکتورهای الزامی در صنعت کالاهای لوکس پرداخته اند ؛
1- Performance (عملکرد) :
سطح اول عملکرد به ویژگی ها، کاربرد و فایده ای که محصول یا خدمت برای مشتری ایجاد می نماید اشاره دارد. در واقع به بخش فیزیکی کالای لوکس می پردازد که شامل مواد تشکیل دهنده, کیفیت بالا، طراحی منحصربفرد، قابلیت فوق العاده محصول و فن آوری ویژه این نوع کالاها می شود. سطح دوم در واقع به تجربه مشتری اشاره دارد به عنوان مثال ارزش عاطفی که مشتری با خرید این کالا ها بدست می آورد بخشی از عملکرد کالاهای لوکس می باشد که بایستی مورد توجه قرار گیرد. برای مثال Rolex نمادی از دستاورد قهرمانانه می باشد و یا Tiffany نمادی از عشق و زیباییست.

2- Pedigree (اصالت وریشه) :
بسیاری از کالاهای لوکس دارای شجره نامه ای تاریخی هستند که بخشی از شخصیت و داستان برند لوکس را میسازد. وقتی مشتری به سراغ کالای لوکس می رود به اصالت آن نیز توجه دارد.بنابرین باید توجه داشته باشیم که مشتریانی که سراغ برند Cartier ویا Chanel می روند، فقط به دنبال عملکرد محصول نیستند بلکه به اصل و ریشه غنی این برندها اهمیت می دهند پس کالای لوکس به اصالت نیازمند است.
3- Paucity (کمیابی) :
عرضه کالاهای لوکس متفاوت از عرضه سایر کالاها می باشدو کمیابی یکی از تاکتیک هایی است که برای افزودن ارزش به این گونه کالاها مورد استفاده قرار می گیرد. این شیوه به این صورت عمل می کند که برخی از کالاها را فقط بصورت سفارشی و یا تعداد محدود تولید می نماید تا میل طبیعی افراد برای دستیابی به کالاهای ویژه را تحریک نماید.مشتریان لوکس ترجیح می دهند از کالایی استفاده کنند که صرفا فقط خود توان دستیابی به آن را داشته باشند.
4- Persona (شخصیت) :
برای برند لوکس باید شخصیت طرح ریزی بشود و به وسیله تبلیغات به آن شکل داده شود .شخصیتی که دارای رمز و رازها و ارزش های عاطفی باشد، بطوری که که هویت ایجاد شده با تصاویر, رنگ و یا حتی تن صدا قابل تشخیص و ترویج باشد. شخصیت ایجاد شده برند لوکس در عین حال که دارای شجره نامه ای اصیل است باید از تازگی نیز برخوردار باشد در واقع این هویت ساخته شده باید نسبتا پایدار بوده و در عین حال از پویایی برخوردار باشد. استفاده ازتبلیغات و ساخت فیلمهای تبلیغاتی برای ایجاد رابطه عاطفی مخاطب با شخصیت برند لوکس بسیار موثر می باشد.
5- Public figures (چهره های عمومی) :
استفاده از افراد مشهور, شخصیت های تاریخی و سرشناس جامعه همواره درجلب توجه عموم و دادن اعتبار به برند موثر بوده است، البته بایستی به شیوه ای درست از چهره ها استفاده گردد. به طور مثال نمایش این که خانواده های سلطنتی یا چهره های مطرح سیاست و سینما از برند لوکس استفاده می کنند می تواند در ایجاد انگیزه خرید مشتریان کالاهای لوکس بسیار موثر باشد زیرا مشتریان لوکس گرا علاقمندند زندگی به سبک کمال گرایانه داشته باشند. برگزاری مراسم فرش قرمز ها، دعوت از چهره های سرشناس در مراسم نمایش اولیه کالا شیوه های بسیار خوبی برای استفاده تبلیغاتی از چهره ها می باشد.
6- Placement (جایگاه) :
محل فروشگاه نقش ویژه ای در صنعت برندینگ لوکس دارد زیرا اولین ارتباط در آنجا صورت می پذیرد و مشتری در این مکان می تواند کالا را از نزدیک لمس کند .محل فروش کالا بایستی دارای تزئینات زیبا و مورد توجه باشد .استفاده از دعوتهای انحصاری و پیش نمایش های شیک ور محیطی مناسب تاثیر زیادی بر روی مشتریان لوکس دارد. همکاران و کارمندان بخشی از این فضا بحساب می آیند و باید از آراستگی و جلوه مناسبی برخوردار باشند.
7- Public relation (روابط عمومی) :
نقش بسیار بزرگی در گسترش برند دارد و از توان بالایی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی برخوردار است.برای انتقال پیام ها و ویژگی های برند نیازمند روابط عمومی قوی هستیم که به ایجاد ارتباط برند با مشتری بپردازد. برند ما از طریق گفت و گوها, بحث ها و تبلیغات دهان به دهان گسترس می یابد.
8- Pricing (قیمت گذاری) :
از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا مصرف کنندگان کالاهای لوکس حاضرند ده برابر بیشتر پول بابت کالایی بپردازند که فقط سه برابر کیفیت بیشتری دارد. بنابر این این برند لوکس است که قیمت را تعیین می کند و نه کیفیت محصول.
استراتژی قیمت گذاری کالاهای لوکس همواره کانون بحث بسیاری از استراتژیست ها بوده است و نظر مشترک آنها این است که کالای لوکس نباید قیمتی منطقی داشته باشد زیرا قیمت بالای این کالاها می تواند حس خودنمایی را در مشتریان این کالاها افزایش دهد.
مدیریت برند موفق آسان تر از آن چیزی است که نشان می دهد اما مدیران اغلب دچار 7 شیوه اشتباه رایج می شوند و به سرعت ارزش برند و کسب وکار خود را نابود می کنند . در ادامه به شرح این شیوه ها می پردازیم .
1. عدم مسئولیت پذیری مدیران
برندهای با عملکرد ضعیف فاقد حمایت مدیریت ارشد می باشد . آنها توصیف کننده عملیات خدمات خود می باشد اما ارائه گرهیچ ارزش افزوده ای برای مشتری نمی باشد . آنها دارای کم نفوذی برای کسب وکار تلقی می شوند که هیچ جائی بین یک سوم ودوسوم دارائی های کل بنگاه ندارند . این بدان معناست که کسب وکار هایی که فاقد حمایت مدیر ارشد از برند می باشند ناکام خواهد ماند . آنها به مشتریان دلیلی برای خرید ارائه نمی کنند ومزیت رقابتی دربرابر رقیب از خود نشان نمی دهند . هدف ، تصمیم به خرید است. حتی درقراردادهایی کسب وکار، افزایش ریسک خرید یک تامین کننده برای بیشتر خریدارنی که به برندهای قوی دربازار خودرو می آورند بسیار بالاست.
2. زمینه برند خیلی دوراز حوزه فعالیت اصلی
این فرض ساده انگارانه است که ایجاد ضمائم برند اضافی، هزینه پایین وریسک کمی برای بهبود کسب وکار دارد. حقیقت این است که هزینه بالاتر وتمرکز ضعیف مدیریت به این معناست که بسیاری از برند یابرند های فرعی برای حداکثر برند سازی فرصت است.
3. نادیده گرفتن عصر دیجیتال
مدیریت برند مدرن از تکنیکهای کنترل مدیریت به سمت تکنیک های تاثیرگذاری وهمکاری حرکت کرده است.این مستلزم شفافیت بازبودن وحضور فعال دربین کاربران است.

4. تسخیر شدن به وسیله بازار
با یافتن یک برند قوی جالب است که همه پسند بودن وتغییرات بازار نادیده گرفته شود . درحالیکه مهم است که دربازار تغییر چندان سریعی نداشته باشی اما مصیبت آوراست که ورودیهای جدید رانادیده گرفته وسلیقه های مختلف مشتریان را نبینیم .
5. برند های تازه و خام سردرگم هستند.
تغییربسیاردربرند نه فقط مشتریان راسردرگم می کند بلکه برای کسب وکار نیز به شدت ناکاراست . برند های ضعیف به محلی سازی بسیار بدون تقویت مبنای برند کمک می کند . این بدان معناست که یک برند می تواند معنای متفاوتی با مخاطبین برای مخاطبین متنوع حفظ کند .
6. عدم توانایی دربررسی بازگشت سرمایه برند خود
تمامی تلاشهای بازاریابی یا مشتریان شما سودآور نیستند . بسیاری از بازاریابان نمی تواند پیوند سختی بین تلاشهای بازاریابی برند ایجاد نماید هزینه دستیابی به مشتری وحفظ آن وبازگشت سرمایه مطرح است این امر منجر به حفظ مشتریان غیر سودآور بسیار یا مشتریانی می شود که ارزش برند شما رااز بین می برند .
اسامی محصول همیشه خوب عمل نمی کنند . جهان برند سازی پراز لاشه های برند های موفق در یک بازاراست که نتوانستند درزمان صادرات به شکوری دیگر محصولی خوب ارائه کنند یا حتی درجائی به مردم آن کشور اهانت کرده اند .
7. شما نمی توانید همه چیز را به همه بدهید .
شما نمی توانید از جانب همه پذیرفته شوید . شجاع باشید ومخاطب هدف خود را انتخاب کنید.بسیاری از کسب وکارها تلاش می کنند تا مشتریان بسیاری از هدف گیری نمایند زیرا باور دارند محصول آنها جهان شمول است.
نتیجه گیری :
جهان مدیریت برند پیچیده وپیچیده ترمی شود ، فناوری زمانی فرصت یعنی درحالیکه خالق امکاناتی برای مدیر برند می باشد نیاز به مهارتهای جدید و نگرش متفاوتی رانیز به وجود می اورد . عوامل پیشروی مدیران برند موقتی نیستند .برند ها دربازار رقابتی دارای ارزش بوده ومهم تلقی خواهد شد و درنتیجه به وجود خواهند آمد .
ایرادات ویژه سازمانی تغییر می کند اما مدیریت برند خود به خود وفق یافته ودرهنگام پذیرش چالشهای جدید به وسیله بهبود قابلیت رقابتی ازسوی مدیران کامیاب می شود . با توجه به تغییرات شدید درماهیت رقابتی بازارمحصول وفناوری ونتایج آن درنقش هم توزیع کننده وهم سازمان های تسهیل کننده .
قابل فهم است که فرآیندهای فزاینده هماهنگی فعالیتهای برند چه داخل و چه خارج سازمان و فشار برای غیر متمرکز سازی تصمیم گیری وحذف لایه های مدیریت به امنیت کاهش هزینه ها مواجه می باشند . محققان تحول مدیریت برند رااز خاستگاه نخستین برندهای ملی تاکنون دنبال کرده اند . آنها یادآورشدند که مدیریت برند منطبق با محیط های بازاریابی می باشد .
|
| |
| وب : | |
| پیام : | |
| 2+2=: | |
| (Refresh) | |
|
متن دلخواه شما
|
|